انواع مدیریت (کدام سبک مدیریتی مناسب تیم شماست؟)

به اشتراک بگذارید:

فهرست محتوا این صفحه برای دسترسی راحت

انواع مدیریت

سبک مدیریت چیست؟

درک انواع مدیریت به شما کمک می­کند تعیین کنید کدام نوع مدیریت با نیازهای کسب‌وکار شما مطابقت دارد و اطمینان حاصل شود که متقاضیان مدیریتی با مهارت­ها و تجربه مناسب را انتخاب کنید.

سبک مدیریت راهی است که در آن مدیر برای تحقق اهداف خود تلاش می‌کند. سبک مدیریت شامل روشی است که یک مدیر برنامه‌ریزی، سازماندهی، تصمیم‌گیری، تفویض اختیار و مدیریت کارکنان خود را انجام می‌دهد که بسته به شرکت، سطح مدیریت، صنعت، کشور و فرهنگ و همچنین خود شخص می‌تواند بسیار متفاوت باشد.

مدیر مؤثر کسی است که بتواند سبک مدیریت خود را در پاسخ به عوامل مختلف تنظیم کند و درعین‌حال تمرکز خود را بر دستیابی موفقیت‌آمیز به اهداف حفظ کند.

در این مقاله هدف این است که به‌اندازه کافی آگاه باشیم تا بدانیم چه زمانی ویژگی‌های سبک‌های مدیریتی متعدد را می­توانیم مورداستفاده قرار دهیم.

مطالعه مقاله مدیریت چیست؟

انواع سبک های مدیریتی

1.سبک مدیریت دموکراتیک

مدیریت دموکراتیک

  • سبک مدیریت دموکراتیک ریشه در همکاری دارد. این نوع از رهبران قبل از تصمیم‌گیری‌های تجاری یا ارائه راه‌حل‌ها از کارمندان خود نظر می‌گیرند. آن‌ها با باز ماندن در برابر ایده‌ها و آزمایش‌های جدید، کارمندان را درگیر می‌کنند و به کارکنان این آزادی را می‌دهند که از صدای خود برای به اشتراک گذاشتن نظرات خود استفاده کنند. این سبک مدیریت می‌تواند پیوندهای قوی بین کارکنان و رهبران ایجاد کند.

مزایا:

  • این سبک باعث ایجاد پیوند عمیق‌تر بین کارکنان و مدیریت می‌شود و اعتماد را در تیم‌ها ایجاد می‌کند.
  • مدیریت با تیم رشد می‌کند، زیرا آنها از ایده‌ها، نظرات و تجربیات کارکنانی که رهبری می‌کنند یاد می‌گیرند.
  • نوآوری و ابراز نظرات تشویق می‌شود که منجر به حل بهتر مشکلات می‌شود.

معایب:

  • فرایند مشاوره با کارکنان می‌تواند کار و زمان بیشتری را داشته باشد.
  • اگر مدیری در جنبه مدیریت زمان این فرایند ماهر نباشد، به‌راحتی می‌تواند گرفتار شود.
  • اگر ظاهراً طرفداری وجود داشته باشد یا رئیسان به نظرات گوش ندهند، ممکن است کارمندان نسبت به مدیر بی‌اعتماد شوند.
  • اتکای بیش از حد به این سبک می‌تواند منجر به ازدست‌دادن اعتماد کارکنان به رئیس خود شود، زیرا آنها شروع به تعجب می‌کنند که چرا همیشه از آنها برای کمک به حل مشکلات به‌جای مدیریت آن به‌عنوان بخشی از کارشان دعوت می‌شود.

زمان استفاده از این سبک: این سبک باید هنگام مدیریت تیم‌هایی بامهارت‌های تخصصی استفاده شود یا زمانی که مدیر به‌اندازه تیم تجربه در مورد موضوع ندارد.

2.سبک مدیریت لایسزفر (Laissez-faire management style):

مدیریت لایسزفر

  • رهبران Laissez-faire دست‌وپابسته هستند و سطح بالایی از اعتماد به کارمندان خود را حفظ می‌کنند. رهبرانی که این سبک مدیریت را اتخاذ می‌کنند، کارمندان خود را خرد نمی‌کنند و به آنها آزادی می‌دهند تا به طور مستقل روی وظایف محول شده خود، کار کنند. سبک رهبری لایسزفر هنگام مدیریت متخصصان بسیار باتجربه بهترین کار را دارد. وقتی به این کارمندان خود انضباط استقلال بیشتری داده می‌شود، اغلب ابتکار عمل بیشتری از خود نشان می‌دهند.

مزایا:

  • نوآوری و خلاقیت توسط این سیستم به‌ویژه در سازمان‌هایی با کارگران بسیار ماهر پرورش می‌یابد.
  • حل مسئله و کار تیمی تقویت می‌شود، زیرا به کارکنان فضایی داده می‌شود تا مسائل خود را مدیریت کنند و برای حل آنها با یکدیگر همکاری خواهند کرد.
  • رضایت شغلی ممکن است در کسانی که خواهان استقلال در محل کار خود هستند افزایش یابد.

معایب:

  • بدون رهبری، بهره‌وری ممکن است آسیب ببیند.
  • تیم‌ها می‌توانند عدم جهت‌گیری، تمرکز یا یکنواختی را تجربه کنند.
  •  تعارضات با مدیریت ضعیف ممکن است شعله‌ور شود و باعث ایجاد رنجش شود.
  • برخی از کارکنان ممکن است احساس کنند که مدیریت هیچ کمکی به موفقیت تیم نمی‌کند و عصبانی شوند.

زمان استفاده از این سبک: این سبک به بهترین وجه در سازمان‌هایی با رهبری غیرمتمرکزتر و در جایی که تیم مهارت بسیار بیشتری نسبت به مدیر در انجام وظایف دارند استفاده می‌شود.

برای مثال، اگر مدیر تجربه واقعی در تولید نرم‌افزار مدیریت ابری جدید نداشته باشد، می‌تواند عقب‌نشینی کند، به تیم خود آزادی نوآوری بدهد و در صورت نیاز پشتیبانی ارائه دهد.

3.سبک مدیریت خودکامه (Autocratic management style):

مدیریت خودکامه

  • سبک مدیریت خودکامه بر نتایج و کارایی متمرکز است و معمولاً فاقد همکاری و استقلال کارکنان است. یک رهبر سبک استبدادی به مدیریت خرد کارکنان برای اطمینان از پیروی از سیاست‌های شرکت و تکیه بر اختیارات برای ارائه دستورالعمل اعتقاد دارد. برخی از جنبه‌های این سبک مدیریت ممکن است در مواقع اضطراری مفید باشد، زمانی که کارکنان بی‌تجربه برای حل یک مشکل خاص به انتظارات واضح و دقیق نیاز دارند.

مزایا:

  • این سبک مدیریت امکان تصمیم‌گیری سریع را فراهم می‌کند و نقش‌ها و انتظارات را به‌وضوح تعریف می‌کند.
  • با کارگران غیرماهر یا تیم‌های بزرگ، تعیین انتظارات روشن و محکم می‌تواند به کارگران اجازه دهد تا بدون عدم‌اطمینان کار کنند.
  •  بهره‌وری افزایش می‌یابد، اما تنها زمانی که مدیر حضور داشته باشد.

معایب:

  • از نکات منفی سبک مدیریت مقتدرانه می‌توان به افزایش نارضایتی کارکنان اشاره کرد که منجر به جابه‌جایی بیشتر، رنجش، عدم توسعه حرفه‌ای و مشارکت کارکنان و شکل‌گیری ذهنیت «ما» در مقابل «آنها» بین کارکنان و مدیریت می‌شود.
  • نوآوری خفه شده و فرایندهای ناکارآمد باقی خواهند ماند.

زمان استفاده از این سبک: اگر تصمیمات لازم است به‌سرعت اتخاذ و اجرا شوند، مثلاً در زمان بحران‌سازمانی، می‌توان از این سبک مدیریتی با موفقیت استفاده کرد. در غیر این صورت باید از آن اجتناب کرد.

4.سبک مدیریت کاریزماتیک (Charismatic management style) :

مدیریت کاریزماتیک

  • رهبرانی که از سبک مدیریت کاریزماتیک پیروی می‌کنند، بسیار متقاعدکننده و عمیقاً به هدف خود متعهد هستند. رهبران کاریزماتیک همچنین علاقه‌مند به ایجاد روابط شخصی و گردآوری تیم خود حول یک هدف مشترک هستند. این سبک مدیریت برای کمک به کارکنان برای احساس حمایت، مشارکت و انگیزه بالا برای دستیابی به اهداف تجاری مفید است.

مزایا:

  • کاهش استرس و فرسودگی کارمندان در نتیجه رهبری شدن توسط رهبران کاریزماتیک
  •  بهبود احساس تعلق به دلیل ارتباطاتی که رهبران کاریزماتیک با دیگران ایجاد می‌کنند
  • کار تیمی و همکاری بهتر در نتیجه مهارت‌های ارتباطی قوی رهبران کاریزماتیک و حساسیت آنها نسبت به کارکنان و محیطی که در آن کار می‌کنند

معایب:

  • مشخص شده است که کارمندانی که توسط رهبران کاریزماتیک رهبری می‌شوند، گاهی اوقات رفتار غیراخلاقی دارند تا استانداردهای عملکرد بالای رهبر خود را برآورده کنند.
  • ازآنجایی‌که کاریزما ریشه در دست‌کاری عاطفی دارد، می‌تواند پیروان را به کنارگذاشتن تفکر منطقی و پذیرش ایده‌ها به‌صورت غیرانتقادی سوق دهد.

5. سبک مدیریت مربیگری (Coach management style) :

مدیریت مربیگری

  • رهبرانی که از سبک مدیریت مربیگری یا کوچینگ استفاده می‌کنند اغلب دارای ویژگی‌هایی مشابه مربی تیم‌های ورزشی هستند. آنها وقف پیشرفت مداوم کارکنان خود هستند و می‌توانند به‌سرعت تشخیص دهند که چه چیزی هر کارمند را برای موفقیت ترغیب می‌کند. یک رهبر کوچینگ در شناخت نقاط قوت و ضعف منحصربه‌فرد هر کارمند و تعیین چگونگی کمک به آنها برای تبدیل‌شدن به حرفه‌ای بهتر مهارت دارد. آنها اغلب کارکنان را به انجام وظایف چالش‌برانگیزتر سوق می‌دهند که استعدادهای آنها را بیشتر توسعه می‌دهد و زمینه‌های فرصت آنها را بهبود می‌بخشد.

مزایا:

  • کارمندان احساس ارزشمندی می‌کنند، آنها می‌دانند که در نقش خود یاد می‌گیرند و توسعه می‌یابند، و احتمال بیشتری دارد که درگیر شوند.
  • مدیران یک پیوند قوی با کارمندان خود ایجاد می‌کنند که به نوبه خود احتمال بیشتری دارد که بهترین کار خود را برای “مربی” خود انجام دهند.

معایب:

  • این سبک می‌تواند به محیط‌های سمی منجر شود، زیرا کارکنان برای نقش‌های موردعلاقه و وظایف توسعه بازی می‌کنند.
  •  تمرکز بیش از حد بر توسعه بلندمدت می‌تواند پروژه‌های کوتاه‌مدت را بدون حمایت مناسب رها کند.

چه زمانی از این سبک استفاده کنیم: این سبک زمانی مفید است که سازمان‌ها بخواهند استعدادها را از درون ترویج و توسعه دهند. صنایعی که بازارهای کار رقابتی دارند از این سبک سود می‌برند، زیرا برای استخدام نامزدهای مناسب می‌توان زمان و هزینه صرف کرد.

6. سبک مدیریت تنظیم سرعت (Pacesetting management style):

مدیریت تنظیم سرعت

  • رهبرانی که سبک مدیریت تنظیم سرعت  را تمرین می‌کنند، اغلب استانداردهای بالایی را برای تیم خود تعیین می‌کنند و به‌ویژه به‌سرعت و کارایی اهمیت می‌دهند. این رهبران همیشه به دنبال راه‌های جدیدی برای بهره‌وری بیشتر هستند و از کارکنانی که مدیریت می‌کنند نیز انتظار دارند. این سبک مدیریتی می‌تواند به ایجاد اعتماد در میان کارکنانی که تشخیص می‌دهند مدیرشان به همان استانداردهایی که برای تیم خود تعیین کرده‌اند پایبند است، کمک کند، اما همچنین می‌تواند باعث شود که کارکنان احساس کنند تحت‌فشار خواسته‌ها هستند.

مزایا:

  •  در تیمی که قبلاً مهارت‌های کافی دارد، سبک رهبری آنها را به سطح جدیدی از عملکرد می‌برد و این زمینه‌ها را برای بهبود در سبک‌کار و کیفیت برجسته می‌کند. این امر به هر کارمندی امکان می‌دهد بداند در کجا ممکن است لنگ بزند تا بتواند آن را اصلاح کند و نسخه‌های بهتری از خود در محل کار شود و به اهداف پروژه دست یابد.
  • مزیت دیگر این است که سازمان با چه سرعتی می‌تواند مشکلات را به دلیل وضعیت بالای کاری که رهبر و سایر اعضای تیم انجام می‌دهند برطرف کند. به دلیل ماهیت حساس زمانی این نوع پروژه‌ها، به‌روزرسانی‌های منظم وجود دارد و این بدان معناست که سازمان سریع‌تر از حد معمول مسائل را شناسایی و رسیدگی می‌کند.

معایب:

  • استرس شدیدی که افرادی که تحت رهبری تنظیم‌کننده سرعت، کار می‌کنند ممکن است احساس کنند، به‌خصوص اگر افراد از نظر ذهنی سخت یا در وظایفی که رهبر به آنها محول می‌کند مهارت فوق‌العاده‌ای نداشته باشند. به دلیل ماهیت کوتاه‌مدت و نتیجه محور این سبک رهبری، افرادی در تیم که برای دستیابی به پتانسیل کامل خود در چارچوب پروژه به انگیزه یا آموزش بیشتری نیاز دارند، ممکن است این سبک رهبری را ناامیدکننده و مفید بدانند.
  • ازآنجایی‌که تنظیم‌کنندگان سرعت ممکن است کارکنانی را که نمی‌توانند مطابق با استانداردهای بالای تعیین‌شده زندگی کنند، اخراج می‌کند، می‌تواند باعث بی‌اعتمادی کارمندان به سیستم شود، زیرا افراد حاضر در تیم ممکن است بیشتر نگران اخراج‌نشدن باشند.

7. سبک مدیریت بوروکراتیک (Bureaucratic management style) :

مدیریت بوروکراتیک

  • رهبرانی که به سبک بوروکراتیک مدیریت پایبند هستند، بر تعیین وظایف خاص به کارکنان در یک سلسله‌مراتب کاملاً تعریف شده تمرکز می‌کنند. آنها کمتر به همکاری اهمیت می‌دهند و بیشتر علاقه‌مند به پیروی از قوانین و رویه‌ها هستند. رهبران بوروکراتیک به هر کارمند مجموعه‌ای از مسئولیت‌ها و وظایف مستقل اختصاص می‌دهند و همه کارها از بالابه‌پایین ساده می‌شود. این سبک رهبری در صنایعی که به‌شدت تنظیم شده‌اند مفید است، اما در محیط‌های خلاق کمتر مؤثر است.

مزایا:

  • یک سازمان بوروکراتیک مزایای تخصص را فراهم می‌کند؛ زیرا هر عضو یک وظیفه تخصصی را برای انجام‌دادن محول می‌کند.
  •  یک ساختار با مشخص‌کردن وظایف و مسئولیت‌ها و گزارش روابط در یک سلسله‌مراتب فرماندهی ایجاد می‌شود. ساختار سرعت و چارچوب عملکرد سازمان را تعیین می‌کند.
  •  قوانین، مقررات، تخصص، ساختار و آموزش قابلیت پیش‌بینی را وارد می‌کند و در نتیجه ثبات را در سازمان تضمین می‌کند. انطباق با قوانین و نقش‌ها در چارچوب ساختاری نظم را برای مقابله با پیچیدگی به ارمغان می‌آورد.

معایب:

  • قوانین و مقررات در یک بوروکراسی اغلب سفت‌وسخت و غیرقابل‌انعطاف هستند. رعایت دقیق قوانین و مقررات مانع ابتکار و خلاقیت می‌شود. همچنین ممکن است پوششی برای جلوگیری از مسئولیت در قبال شکست فراهم کند.
  • قوانینی که برای دستیابی به اهداف سازمانی در هر سطح تنظیم شده‌اند، به هدفی برای خود تبدیل می‌شوند. هنگامی که افراد در سطوح پایین به دنبال اهداف شخصی هستند، ممکن است اهداف کلی سازمان نادیده گرفته شود.

8. سبک مدیریت تعاملی (Transactional management style) :

  • رهبرانی که از سبک مدیریت معاملاتی پیروی می‌کنند عملکرد کارکنان را با پاداش‌های مثبت مانند مشوق­ها افزایش می‌دهند و با اقدامات انضباطی به نتایج منفی پاسخ می‌دهند. آن‌ها اغلب به‌عنوان مربی عمل می‌کنند و دستورالعمل‌های صریح را برای کمک به افزایش عملکرد و اطمینان از برآورده‌سازی مداوم انتظارات کارکنان ارائه می‌کنند. این سبک مدیریت در کمک به تیم‌ها برای رسیدن به اهداف فروش و درآمد بسیار مؤثر است، اما برای تیم‌ها یا بخش‌های پیشرو که بر نوآوری تمرکز دارند، کمتر مفید است.

مزایا:

  • کارکنان احساس می‌کنند مورداعتماد، ارزش و شنیده‌شدن توسط تمام سطوح تیم مدیریت خود هستند.
  • آن‌ها الهام گرفته‌اند تا بهترین کار خود را ارائه دهند، راه‌حل‌های مشترکی برای مشکلات بیابند و به طور کامل با این فرایند درگیر شوند.
  • ارتباطات باز به این معنی است که تضادهای محل کار اغلب قبل از بروز مشکلات واقعی حل می‌شوند.
  • وقتی کارمندان درگیر هستند، گردش مالی کاهش می‌یابد و صداهای متنوع اغلب به راه‌حل‌ها و نتایج بهتر منجر می‌شود.

معایب:

  • قانون اکثریت نیز همیشه نمی‌تواند بهترین انتخاب برای یک سازمان باشد و اگر تصمیمی وجود داشته باشد که به نفع کسب‌وکار نباشد، مدیریت باید وارد عمل شود و آن را تغییر دهد که می‌تواند باعث ایجاد نارضایتی و بی‌اعتمادی شود.

زمان استفاده از این سبک: زمانی که یک کسب‌وکار می‌خواهد نوآوری را تقویت کند، همکاری را پیش ببرد و کارکنان را درگیر کند، باید از این سبک استفاده شود.هر سازمانی که می‌خواهد تعامل و اعتماد را افزایش دهد، به‌ویژه در مواجهه با تغییرات بزرگ در سازمان یا صنعت، باید این سبک را در نظر بگیرد.

مدیریت زندگی

نقش مدیریت در تمام مراحل زندگی شخصی و کاری ما نمود مشخصی دارد. از مهم‌ترین مباحث مدیریتی این روزها برای مشاغل مدیریت ارتباط با مشتری است.

مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) :

CRM

هدف این مبحث این است که ارتباط با مشتریانمان و نحوه پاسخ به نیاز‌ها و در خواست‌های آن‌ها را به بهترین شکل مدیریت کنیم که این امر باعث موفقیت روزافزون کسب و کارمان خواهد شد.

مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) ترکیبی از شیوه‌ها، استراتژی‌ها و فناوری‌هایی است که شرکت‌ها برای مدیریت و تجزیه‌وتحلیل تعاملات و داده‌های مشتری در طول چرخه عمر مشتری استفاده می‌کنند. هدف بهبود روابط خدمات مشتری و کمک به حفظ مشتری و رشد فروش است. سیستم‌های CRM داده‌های مشتری را در کانال‌ها یا نقاط تماس مختلف بین مشتری و شرکت جمع‌آوری می‌کنند که می‌تواند شامل وب‌سایت شرکت، تلفن، چت زنده، پست مستقیم، مواد بازاریابی و شبکه‌های اجتماعی باشد. سیستم‌های CRM همچنین می‌توانند اطلاعات دقیقی در مورد اطلاعات شخصی مشتریان، تاریخچه خرید، اولویت‌های خرید و نگرانی‌های مشتریان به کارکنان مشتری ارائه دهند.

بحث‌های مهم مدیریتی نه فقط در حوزه‌های شرکتی و صرفاً کاری، بلکه در زندگی روزمره ما نیز نقش بسزایی دارد و در واقع می­توان گفت زندگی بدون مدیریت درست، به ناهنجاری تبدیل می­شود. اصل مهم در مدیریت زندگی این است که ذهنیت خود را تغییر دهید تا بتوانید استرس وارد بر زندگی را کنترل کنید بر احساسات خود تسلط پیدا کرده و کنترل زندگی خود را در دست بگیرید. مدیریت زمان، مدیریت پسماند و… از جمله مباحث مهم مدیریتی در زندگی روزمره انسان هستند.

همه افراد برای موفقیت در همه جنبه‌های زندگی خود، باید اهمیت زمان را درک کنند. افرادی که وقتشان را تلف می‌کنند، در خلق‌ شخصیت خود ناکام می‌مانند. درنتیجه، مدیریت زمان را می‌توان کلید موفقیت‌ در کار و زندگی دانست.

مدیریت زمان:

مدیریت زمان

عبارت است از هماهنگی وظایف و فعالیت‌ها برای به حداکثر رساندن اثربخشی تلاش‌های فرد. اساساً، هدف از مدیریت زمان این است که افراد را قادر سازد تا کارهای بیشتر و بهتر را در زمان کمتری انجام دهند. عناصر مدیریت زمان شامل سازماندهی، برنامه‌ریزی و برنامه‌ریزی برای بهترین استفاده از زمان در دسترس است. تکنیک‌های مدیریت زمان همچنین موقعیت خاص یک فرد و قابلیت‌ها و ویژگی‌های مربوط به آن‌ها را در نظر می‌گیرد.

مهارت‌های ضعیف مدیریت زمان باعث می‌شود که افراد اهداف خود را از دست بدهند و کار ضعیفی ارائه دهند، بیش از حد تحت استرس و مضطرب قرار بگیرند و با کمبود زمان مواجه شوند. زمانی که از زمان به طور ناکارآمد استفاده شود، اثرات مخربی بر کارکنان، زندگی روزمره و  می‌گذارد.

مدیریت پسماند یا دفع زباله عبارت است از کلیه فعالیت‌ها و اقدامات لازم از ابتدا تا دفع نهایی آن‌ها که شامل جمع‌آوری، حمل‌ونقل، تصفیه و دفع زباله همراه با نظارت است.

سیستم مدیریت پسماند یا دفع زباله یک فرایند ساده است که سازمان‌ها از آن برای دفع، کاهش، استفاده مجدد و جلوگیری از ضایعات استفاده می‌کنند. همچنین رویکردی است که در آن شرکت‌ها استراتژی‌های جامعی را برای مدیریت کارآمد زباله‌ها از مبدأ تا دفع نهایی اجرا می‌کنند. روش‌های احتمالی دفع زباله عبارت‌اند از بازیافت، کمپوست‌سازی، سوزاندن، دفن زباله، زیست پالایی، اتلاف به انرژی و به‌حداقل‌رساندن زباله.

جمع‌بندی

جمع بندی

شناسایی بهترین سبک مدیریت برای هر نقش رهبری در سازمان شما نیاز به مشاهده و بررسی دقیق دارد و به یاد داشته باشید: رهبران بزرگ منعطف هستند و می‌توانند به سمت هر سبک مدیریتی که در برآوردن نیازهای فعلی تیم و سازمان مؤثرتر است، حرکت کنند.

 

موفق باشید :)​

اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها